دیوونه خونه
دیوونه خونه

 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 84
بازدید هفته : 208
بازدید ماه : 207
بازدید کل : 151060
تعداد مطالب : 230
تعداد نظرات : 384
تعداد آنلاین : 1

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز


 
چیزهای کوچک زندگی

یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد!

One of them
missed his bus...

یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسد.


One spilled food on her clothes and had to take
time to change.

یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباس تاخیر کرد.


One's
car wouldn't start..

اتومبیل یکی دیگر روشن نشده بود.


One went back to
answer the telephone.

یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد.


One had a
child that dawdled
and didn't get ready as soon as he should have.

یکی دیگر بچه اش تاخیر کرده بود و نتوانسته بود سروقت حاضر شود.



One couldn't
get a taxi...
یکی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود.


The one that struck me was the man
who put on a new pair of shoes that morning,
took the various means to get to work
but before he ! got there, he developed
a blister on his foot.
He stopped at a drugstore to buy a Band-Aid.
That is why he is alive today.

و یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل از اینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد.و به همین خاطر زنده ماند!

Now when I am
stuck in traffic,
miss an elevator,
turn back to answer a ringing telephone...
all the little things that annoy me.
I think to myself,
this is exactly where
God wants me to be
at this very moment..

به همین خاطر هر وقت

در ترافیک گیر می افتم

آسانسوری را از دست می دهم

مجبور برگردم تا تلفنی را جواب دهم...

و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد

با خودم فکر می کنم

که خدا می خواهد در این لحظه

من زنده بمانم..



Next time your morning seems to be
going wrong,
the children are slow getting dressed,
you can't seem to find the car keys,
you hit every traffic light,
don't get mad or frustrated;
God is at work watching over you!

دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده است

بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند

نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید

با چراغ قرمز روبرو می شوید

عصبانی یا افسرده نشوید

بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط یه دیوونه